کوچولوی منکوچولوی من، تا این لحظه: 10 سال و 9 روز سن داره

دلیل تازه زندگی

ختنه و اسم گذاری

1393/2/18 23:49
نویسنده : مامان سعیده
470 بازدید
اشتراک گذاری

درسته دیگه به دستگاه نیاز نداری اما ته رنگ چهره ات زرده و این منو نگران می کنه . امروز بردیم و ختنه ات کردیم. چون باباسجاد نبود مامان اصرار داشت بابای باباسجاد باهامون بیاد . من زنگ زدم اما مامان جون گفت مسجده . من نگران بودم که نکنه کسی براش اتفاقی افتاده باشه آخه ساعت ده صبح زنگ زده بودم و اصولا این موقع فقط واسه عذا مسجد می رن اما مامان جون گفت جای نگرانی نیست و رفته نماز . به هر حال اول ما بردیمت مرکز پزشکی باغمیشه اما کسی که ختنه می کرد نبود و تصمیم گرفتیم ببریمت همون بیمارستانی که متولد شدی . من بودم و حاج بابا و مامان جون پری و مامان جون و دایی. بلاخره بعد از یه ساعت بالا و پایین کردنمون دکتر قالیباف شما رو ختنه کرد . منو که نذاشتن تو اتاق مامان جونا با شما بودن . اما ظاهرا شما اصلا گریه نکردی . نه وقت بی حسی نه وقت ختنه . اما تو ماشین هی چشمات لوچ می شد و من نگران می شدم. وقتی اثر بی حسی رفت هم کمی بی قراری کردی اما زیاد نبود و ظاهرا شما نسبت به درد مقاومی .

بلاخره پسر گلم جشن مردونگیت مبارک .

این روزا کار مامان شده وبگردی خوندن اطلاعات رشد هر روزه شما...

جونم برات بگه که چون تو خانواده مامان جون رسمه جشن روز ده نوزاد و اسم گذاریش رو تو خونه پدر بزرگ پدری می گیرن و سور می دن ما منتظر شدیم خبری از مامان جون بهمون برسه اما خبری نشد و امروز که پنج شنبه است . ما اومدیم خونه مامان جون پری و جشن اسم گذاری گرفتیم . چون قدیمی ها معتقدن قبل از دهم بچه حتما باید اسم بچه رو با اذان تو گوشش بگی. البته مامان جون پری گفت به مامان جونینا نگو چون ممکنه برنامه ای داشته باشن ناراحت می شن و من همچنان منتظر برنامه مامان جونم.

راستی واسه میلاد امام علی قراره جشن بگیریم برات تا همه فامیل یه روز بیان ببیننت.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)