اولین شب های اتاق علی

سلام نازپسرم

پسر خوشگل خوشمزه ام

دیشب اولین شبی بود که شما اتاق خودت خوابیدی البته منم کنار تختت روی زمین بودم . برات تازگی داشت . یه بار قبل خواب رفتی پیش بابات و چند بار ازم پرسیدی مامان تو هم اینجا می خوابی؟ و آره تاکیدی که همیشه قبل از سوالات می پرسی رو بهش اضافه کردی و منم مثل همیشه عاشقت هستم . آخرش هم نتونستی روی تختت دووم بیاری و اومدی روی زمین چند بار از ماهیت عروسک هات توی تاریکی پرسیدی و منم هر کدومو بهت معرفی می کردم تاکید می کردم که دوستته و شب ها ازت مواظبت می کنه آخر سر هم باب اسفنجیت رو بغل کردی و خوابیدی و منم گذاشتمت روی تخت خودت . خودم که تا ساعت چهار شب خوابم نبرد شما هم که حوالی دو و نیم بلند شدی و بدجوری گریه کردی جوری که بابا سجادت اومد تو اتاق تا مطمئن بشه چیزیت نشده . آخرش هم با یک لیوان آب تو بغلم خوابیدی و منم گذاشتمت سر جات . چند لحظه بعدش خواستی دستت رو بگیرم . چند لحظه ای دستت رو گرفتم و واست لالایی خوندم و بعدش خودت دستمو ول کردی و خوابیدی باقی شب بدون اینکه نگران باشی خواب بودی دو بار بیدار شدی اما خیلی زود خوابت برد .

کنار اومدنت با شرایط خیلی عالیه عزیزم .دارم برای اومدن داداش آماده می کنمت . رفتارت باعث تعجب بقیه شده . شکمم رو بغل می کنی و می بوسی و می گی داداشم رو بغل می کنم . به پت و مت می گی متی متی و وقتی کسی ازت می پرسه اسم داداشت چیه می گی داداش متی من می دونم ریشه این جمله ات برمی گرده به اون پیش زمینه ای که از برادری پت و مت داری اما مامان پری نمی خواد قبول کنه و مدام می گه مهدی یا متین منظورته و خیلی هم روی عقیده اش استواره ...

دوستت دارم پسر عاقلم