کوچولوی منکوچولوی من، تا این لحظه: 10 سال و 9 روز سن داره

دلیل تازه زندگی

علی آقا و ماجراهای کم کردن دفعات شیر دادنش

1394/11/20 12:20
نویسنده : مامان سعیده
377 بازدید
اشتراک گذاری

عسل مامان

این روزا دارم تعداد دفعات شیر دادن بهت رو کم می کنم چون باید به زودی از شیر بگیرمت و شما خیلی وابسته ای می ترسم توقف ناگهانیش خیلی روی روحیه ات تاثیر بذاره برای همین از الان تعداد شیرخوردن هات رو دارم کم می کنم تا وقت قطع کردنش از میزان وابستگیت کم شده باشه. مقاومت شدیدت تو کم کردن دفعات شیردهیت و غصه ای که گاهی می خوری نشون می ده چقدر تصمیمم درست بوده و اگر یهویی از شیر می گرفتمت خیلی اذیت می شدی

برای همین کم کردن هم خیلی مقاومت می کنی و تقریبا چند شبه از ساعت 2 تا 3 یا 4  برای پرت کردن حواست  تو خونه راه می رم و تو بغلم می خوابی و تا می ذارمت رو تخت باز واسه شیر گریه می کنی . امروز صبح می دیدم که از غصه می می ساعت 8:30 رنگت پریده بود. اما به این که  به هیچ وجه پرخاشگر و عصبی نشدی می ارزه ...

امروز صبح که بهت شیر دادم . خسته بودی و فقط 5 دقیقه شیر خوردی و خوابیدی و بعد از چند دقیقه باز پا شدی و گفتی مامان دو تاش مونده ...

اونجوری می خواستی بهم بفهمونی که کم شیر خوردی و باید بهت شیر بدهم

آقا کوچولوی زرنگ و خوشمزه دوست دارم .

کاش بدونی چقدر روح و روانت برام مهمه و اگه برات چیزی کم می ذارم یا از رو ناآگاهیه یا ناچاری و یا حال روحی خودم .

مامانی من وقتی پی پی داری می گی جیش دارم اما وقتی جیش داری اگه خودم حواسم باشه که بردمت و جیش می کنی اگه نه بی هیچ اعتراضی تو پوشکت کارت رو انجام می دی .

امیدوارم تا عید بتونم از پوشک بگیرمت و تعداد شیر دادن هات رو به دو بار تو روز برسونم و یه راهی واسه خوابوندنت بدون شیر دادن پیدا کنم .

بی تجربه بودم مامان و گرنه با عادت دادنت به این همه شیر و خوابوندنت با شیر اذیتت نمی کردم .

امروز که بردمت خونه مامان جون پری دایی داشت پنچری ماشینش رو می گرفت و تو رفته بودی در خونه می زدی و هی می گفتی

مامان جون ...پری .... ماشین دایی ... پنچر

قربونت برم باهوش

پسندها (1)

نظرات (0)