کوچولوی منکوچولوی من، تا این لحظه: 10 سال و 21 روز سن داره

دلیل تازه زندگی

مامانی تنها

1392/10/27 21:09
نویسنده : مامان سعیده
547 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به نفس مامان 

حالت چطوره مامانم ؟ خوبی گل پسرم ؟ عشق مامان چرا این روزا حرکاتت کمتر شده ؟ خوب تکون بخوره تا مامان عاشق تر بشه . جونم برات بگه که بابایی رفته مشهد . رفته چند روزی نفسی تازه کنه و برگرده . بابایی دو روزه رفته و من  به اندازه چندین سال دلتنگش هستم آخه من بابایی رو بیش تر از حد معمول دوس دارم و بهش وابسته ام . حالا هم مهمون مامان پروینم و بین خودمون باشه زیاد خوشحال نیستم  نه به خاطر نبودن بابا ( چون بلاخره بابایی هم باید یه زنگ تفریحی به خودش می داد ) بیش تر به این دلیل ناراحتم که اینجا حوصله ام سر میره خمیازهآخه دایی همه اش بیرونه و مامان و بابا مدام تلوزیون نگاه می کنن مثلا تا نیم ساعت پیش داشتن برنامه تلوزیونی یکی از نماینده های مجلسو نگاه می کردن و الان دارن ستایش نگاه می کنن بعدش قراره آوای باران ببینن و بعدش هم یادآوریناراحت . یکی به داد من برسه .

امروز رفتم مراسم سیسمونی یه دختر ناز به اسم بنیتا ( به معنای دختر بی همتای من) خوب کلی تجربه کسب کردم کلی چیز یاد گرفتم . اما باز کلی دلواپس شدم که برای مراسم شما باید چه کنم و تو سیسمونی چی کم و کسره . شما الان توی 25 هفتگی هستی و کلی واسه خودت آقا شدی . مادری مراقب خودت باش نفس من . منم مراقبتم . بوس بوس

پسندها (1)

نظرات (10)

مامان راضی
30 دی 92 11:05
انشاله به سلامتی همسرت از سفر برگرده و از تنهایی در بیای خانومی
مامان دیبا
1 بهمن 92 20:49
عزیزم معلومه که از دوری شوهر ناراحتی و داری فکرهای الکی می کنی و کم حوصله شدی...منم توی دوران بارداری چند باری به خاطر ماموریت های شوهرم تنها می شدم...توی این دوران واقعا تنها بودن سخته .. اما سعی کن که از لحظه لحظه هات لذت ببری و خوش بگذرون حسااااااااابی که بعدا فرصت سر خاروندن هم نداری
fafa
2 بهمن 92 21:20
عزیزززززززززززم منو تو هفته ها و ماه بارداریمون مثل همه پسر منم فضوووووووووووول شیطووووووون پدرمو در آورده با تکوناش دلیل اینکه تکوناش کمتر شده اینه که دستو پاهای کوچولوشون بزرگتر شده و جمع شده و دیگه جا برای فوتبال بازی کردن ندارن پسر منم که مثل مامانش از جای کوچیک و تنگ بدش میاد هی فشاااااار میده شااید یه کم جاش بزرگتر بشه
نفیسه
3 بهمن 92 15:20
عزیزم حتما از تجربه سیسمونی برامون بگو تا استفاده کنیم
نفیسه
7 بهمن 92 12:06
عاطی مامان آوینا
8 بهمن 92 15:41
سلام سعیده جون...خوب تو هم سر خودت رو گرم کن تا حوصله ات سر نره من که به خاطر استراحت مطلق بودنم کلی حوصله ام سر میرفت اما کم کم عادت کردم و یاد گرفتم چه جوری سر خودم رو گرم کنم.چند وقت دیگه ایشالا که پسر طلا دنیا بیاد حوصله ات اصلا سر نمیرهههههههههههه.
نفیسه
7 اسفند 92 15:32
کجایی خانمی.............؟؟؟؟؟؟؟
نفیسه
11 اسفند 92 12:54
کجایی
fafa
21 اردیبهشت 93 20:46
شک ندارم که تا حالا حتما نی نی دنیا اومده زودتر بیا و از خودتون خبر بده بی صبرانه منتظرم
مامان اهورا (نرگس)
2 تیر 93 1:26
انشالله همسری به سلامتی و با کلی سوغاتی زودتر میادش... خوب تو هم با یه چی خودت و مشغول کن دیگه... واسه سیسمونی هم غم به دلت راه نده...اسراف هم نکن.چیزی که واقعا"لازمه بخر و برا آینده نی نی گولو هم ذخیره کن.