گل پسررررررررررر
سلام نی نی مامان آخ یادم رفت سلام گل پسرم
سلام تاج سرم .
شما می دونی منم می دونم که مامان همیشه می دونست که شما گل پسری عشقم
امروز بابایی برای دیدن شما مرخصی گرفت و با وجود مشکلات همیشگی مامان تو محل کارش . باقی روز با بابایی کلی خوش گذشت . مامانی کلی واسه خودش خرید کرد . با بابایی بیرون ناهار خورد و بعد هم رفتیم دکتر .
آقای دکتر که ذوق مامانو دید همه چی رو ریز به ریز بهش نشون داد . وای مامانی مماغ و دهن و چشمات . دستای کوچولوت که یکیشو زیر سرت گذاشته بودی و یکیشو کنار سرت واسه مامان تکون می دادی پاهای کوچولوت ... وای خدا ... عشقم انقدر خوشحال بودم که دایی ها رو با زن دایی برای شام بیرون بردیم و حالا مامانی خسته و با پاهایی که از درد داره اشکمو درمیاره داره برات می نویسه تا بعدها بخونی و بدونی چقدر عاشقتم مامان جون
سالم سالم باش و سالم بمون
دوستت دارم