آزمایشگاه
تصمیم داشتم تا مطمئن نشدن از جواب ازمایش چیزی تو وبلاگ ننویسم اما نتونستم . امروز میرم آزمایشگاه و تا شب قراره جواب آزمایشو بدن . الان بهترین آرزویی که می تونم بکنم اینه که جواب آزمایش مثبت باشه . تو همین چند روز کلی در مورد بارداری و نوزاد و هر چی که مربوطش بشه خوندم و الان ذهنم کلا آماس شده . سجاد از شنیدن خبر خیلی خوشحال شد اما مثل من توی بهت و نگرانیه و مشخصه که نیاز به زمان داره . نمی دونم حس مامان و بابا از اینکه فرزند آخرشون اولین نوه رو قراره وارد خانواده کنه چیه ؟ نمی دونم خواهرم و برادرم چه حسی خواهند داشت . نمی دونم منو در نقش مادر می تونن تصور کنن یا نه ؟ و من نگرانم ... واقعا ال...
نویسنده :
مامان سعیده
8:30